Thursday, May 31, 2018

🔴ضرب و شتم و بازداشت #محمد_حبیبی و لزوم رجعت مسئولین به قانون اساسی🔴

🔴ضرب و شتم و بازداشت #محمد_حبیبی و 
لزوم رجعت مسئولین به قانون اساسی🔴

   👈 « بخش دوم»

✅ ماده ۶ - قانون #جرم_سیاسی (مصوب ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵)

➖#مجزا_بودن_محل_نگهداری
#در_مدت_بازداشت_و_حبس_از_مجرمان_عادی
➖ ممنوعیت از  پوشاندن لباس زندان در طول دوران بازداشت و حبس.
➖ ممنوعیت بازداشت و حبس بصورت انفرادی (مگر در مواردی‌...)
➖ حق ملاقات و مکاتبه با بستگان طبقه اول در طول مدت حبس
➖حق دسترسی به کتب نشریات، رادیو، تلویزیون و .‌. در طول مدت حبس.

✅ ماده ۵۱۴ - قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲( با اصلاحات جدید ۲۴/۳/۱۳۹۴).
➖نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان ممنوع است.
نگهداری متهمان در بازداشتگاه ها و زیر نظر سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور صورت میگیرد.

♦️بر طبق این قوانین( و اصول دیگر قانون اساسی و...) نگهداری #محمدحبیبی که به جرم اندیشه، نوشته های انتقادی و اعتراض به سیستم آموزشی و ... بازداشت شده است در #زندان_بزرگ_تهران و درکنار مجرمین مواد، قاچاق، قاتلین، و ... غیر قانونی است.

📌 پیوست؛
📣 جدای از بازداشت غیر قانونی یک معلم! و شکنجه جسمی و روحی او، و نگهداری اش در زندان بزرگ تهران -
شرایط غیر انسانی و هولناک گزارش شده از زندان بزرگ تهران، در مخالفت صریح حقوق متهم و زندانی، و در تضاد با  قانون اساسی کشور و قانون جرایم کیفری است و نقض آشکار حقوق بشر.
و لزوم #پیگیری_مسئولین !!! #نمایندگان_مردمی !!! و حضور و اعتراض وجدانهای بیدار اجتماعی( اعم از اساتید، نویسندگان، و دیگر اقشار اجتماعی) را می طلبد.

#محمد_حبیبی علیرغم غیرقانونی بودن بازداشتش و نیز نگهداری غیر قانونی اش در این زندان، در کنار مجرمان قاچاق، دزدی، مواد، قتل و ...از همانجا  باز هم  برای عدالت خواهی و رعایت حال زندانیان زندان بزرگ تهران، خواستار رسیدگی به وضعیت غیر انسانی این زندان شده است.
دروود بر عدالتخواهی و روح انسانی #محمدحبیبی ها.

🔻🔻🔻

#محمد_حبیبی_عضو_کانون_صنفی_معلمان_است
#محمد_حبیبی_در_زندان_است
#محمد_حبیبی_یک_معلم_است
#جای_معلم_زندان_نیست
#زندان_بزرگ_تهران 

🔺🔺🔺
کانال صنفی معلمان

🔴ضرب و شتم و بازداشت #محمد_حبیبی و لزوم رجعت مسئولین به قانون اساسی🔴

🔴ضرب و شتم و بازداشت #محمد_حبیبی و لزوم رجعت مسئولین به قانون اساسی🔴

👈 « بخش اول »

✅ اصل ۲۳ قانون اساسی؛ 
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.

♦️ عقیده محمد حبیبی #حق_شرایط_زیستن_برابر_برای_همه است، بر طبق تمامی اصول قانونی و انسانی.
محمد حبیبی #معلم_اندیشه و چگونه اندیشیدن است.

✅ اصل ۲۴ قانون اساسی؛ 
آزادی مطبوعات و نشریات در بیان مطالب خود، با رعایت مبانی اسلام و حقوق عمومی.
( که بر طبق تفسیر مفسران قانون، روح و مبنای این اصل همان #آزادی_بیان_و_قلم است).

♦️محمد حبیبی یک معلم-نویسنده است که در تمامی نوشته هایش بر #حقوق_قانونی_همه_مردم؛ از جمله دانش آموزان، معلمان، بازنشستگان و ...  تاکید میکند.

✅ اصل ۲۶ قانون اساسی؛
تشکیل احزاب، تشکل ها، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و ... آزاد است.

♦️محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان است که تشکلی قانونی و صنفی است. و یکی از مطالبات همیشگی او #حق_تشکل_یابی_مستقل است.

✅ اصل ۲۷ قانون اساسی: 
تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد است.

♦️محمدحبیبی در #تجمع_قانونی   
معلمان که بمناسبت بزرگداشت هفته معلم!!! و به دعوت شورای هماهنگی تشکل های قانونی، در مقابل سازمان دولتی برنامه و بودجه برگزار شد شرکت کرده است.
و ضرب و شتم- دستگیری و محروم کردن وی از حقوق اولیه انسانی- در تضاد آشکار با قانون اساسی جمهوری اسلامی است.

✅ اصل ۲۹ قانون اساسی؛
برخورداری از تامین اجتماعی: از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی و ...

♦️محمد حبیبی خواستار #حق_بیمه برای همه و  افزایش #حقوق_بازنشستگان است.

✅ اصل ۳۰ قانون اساسی؛
دولت موظف است وسایل #آموزش_پرورش_رایگان را برای همه تا پایان دوره متوسطه فراهم کند. 

♦️ازجمله مطالبات محمدحبیبی #آموزش_رایگان برای همه کودکان است، که در تمامی نوشته های او به چشم میخورد.

✅ اصل  ۴۳ قانون اساسی؛
برای تامین استقلال اقتصادی و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای اساسی انسان:

➖بند ۱ اصل ۴۳؛ تامین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، درمان و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه

➖بند ۲ اصل ۴۳؛ تامین شرایط و امکانات کار برای همه برای رسیدن به اشتغال کامل و ...

♦️محمد حبیبی خواستار تامین حقوق مکفی، ارتقا #معیشت معلمان، استخدام و پاسخگویی به مطالبات معلمان #حق_التدریس و  فراهم کردن شرایط کار و فقرزدایی از جامعه است.

📣 بر طبق تمامی این اصول قانون اساسی؛
 تعرض، ضرب و شتم و بازداشت #محمد_حبیبی و نگهداری غیر قانونی وی، در زندان بزرگ تهران- علیرغم مشکلات جسمی ناشی از نحوه دستگیری غیر انسانی و ضرب و شتم هنگام بازداشت-  محکوم و مطرود است.

📌 #رجعت_به_قانون
لطفا حداقل به قانون خویش پایبند باشید.
و  به حق انسانی و قانونیِ؛
 انتقاد، اعتراض، ابراز عقیده و بیان، نوشتن از مردم و برای مردم، احترام بگذارید. و محمد حبیبی را آزاد کنید.
او فقط یک فرد نیست یک اندیشه است.

🔻🔻🔻

#محمد_حبیبی_عضو_کانون_صنفی_معلمان_است
#محمد_حبیبی_در_زندان_است
#محمد_حبیبی_یک_معلم_است
#جای_معلم_زندان_نیست
#زندان_بزرگ_تهران
🔺🔺🔺
کانال صنفی معلمان

کج نشینیم و بگوییم در این "مجلس" "راست"

 چه خوبست که ما
   کج نشینیم و بگوییم در این "مجلس"   "راست"
                🍃ملک الشعرا بهار

✍️ معلمی کتک خورده از بیشمار مردمی بی نماینده در مقابل سازمانی دولتی بی بودجه برای فرهنگ و آموزش.

♦️سخنگوی کمیسیون "آموزش" مجلس!!! آقای میرزاده بعد از گذشت چند روز!!! از تجمع اعتراضی معلمان در مقابل سازمان برنامه و بودجه در واکنشی اعتراضی فرمودند؛

۱- مجلس برای بودجه آموزش- پرورش سنگ تمام گذاشته است.
🔹 ضمن قدردانی از مجلس نشینان محترم، از ایشان تقاضا داریم  این سنگ تمااااام را منتشر کنند تا ما بتوانیم در کنار دیدن مدارس خراب، کیفیت آموزشی ناکارآمد، حذف حتی سهمیه شیر دانش آموزان در  مدارس!!! و معیشت زیر خط فقر معلمان و ... به شنیده ها نیز اعتماد کنیم.

۲- معلمان ساعت کار سرکلاس باشند نه در خیابان
🔹جناب میرزاده عزیز کمی از آهنگ دویدن هایتان برای مردم و مخصوصا قشری که سخنگویش هستید! کم کنید و نیم نگاهی به برنامه روزهای تعطیلی مدارس بیاندازید. سالهاست ۵ شنبه ها در اکثر مدارس ایران تعطیل است- مگر به استثنا- و این تجمع در روز تعطیل برگزار شده. و مطمئن باشید معلمین شما در این کشور،  چندی است نه تنها ساعات کاری که در غیر ساعات کاری نیز مشغول تدریس اضافه هستند برای حداقل معیشت و پرداخت هزینه های زندگیشان.

۳- معلوم نیست افراد کتک خورده معلم بودند.
🔹شاید جملات ناب دیگر شما را به طنز میشد رد کرد و لبخندی زد و ... گذشت.
اما این جمله شما درد عظیمی از تناقض نماینده مردم بودن و ضد مردم بودن را نشان دارد.
بجای محکوم کردن کتک زدن و ضرب و شتم معلمان که جزئی از مردمی هستند که شما نماینده ایشان هستید، ذهنتان درگیر این هست که این کتک خورندگان معلم نبوده اند!!!!
یعنی اگر مردمی بودند با مشاغل دیگر نوش جانشان؟!
بجای محکوم کردن و تقبیح عملکرد خودسرانه نیروهایی که بدون اسم و رسم و با بی قانونی تمام،  به تجمعات قانونی حمله میکنند.
شما مساله ذهنیتان، دغدغه مندیتان در این صغرا و کبراست که آنها که کتک خوردند معلمند یا مردم؟!
🔹دست مریزاد بر ما با چنین نمایندگانی که آموزش دادیم و رای!!! 
تا به هنگام دفاع از ما در تفکیک و تببین های توخالی خویش به سفسطه پناه ببرند.  

و ما را به انتخاب نمایندگانی از درون خویش ارجاع دهند در صورتیکه
خودشان می دانند نمایندگان اصلی مردم و معلمان هم اکنون در زندان و پشت میله ها هستند.
از کدام نماینده حرف میزنید؟!
نماینده ای که بتواند با شما چایی و شیرینی بخورد و مذاکره کند. 
و بعد از گذشت مدتی، برای حرف زدن با مردمی که انتخابش کردند او نیز داد سخن دهد که برای رساندن پیامتان به من، نماینده برگزینید!!!
نمایندگان واقعی ما آنهایی هستند که در آن روز کتک خوردند و روی زمین کشیده شدند و داخل ون پرت شدند. اکنون تعدادی از آنها با کفالت و وثیقه آزاد شدند. ولی #محمد_حبیبی نماینده واقعی دانش آموزان و سخنگوی واقعی دردمندی آموزش و پرورش همچنان در زندان است. آن هم #زندان_بزرگ_تهران.
بی کوچکترین حقوق انسانی و بی نماینده ای برای دفاع از حرمت معلمی اش در کمیسیون محترم آموزش!

🔹لطفا بنابر جایگاهی که هستید اطلاعات خود را در زمینه کمیسیون مربوطه افزایش دهید و نیز لطفا نماینده واقعی ما مردم، ما معلمین شوید. در مورد زندان بزرگ تهران جستجو کنید تا بدانید آنجا جایگاه انسانی افراد رعایت نمیشود. چه برسد به انسانی در جایگاه یک معلم.
یک #محمد_حبیبی_معلم

#نماینده_واقعی_کمیسیون_خود_باشید 
#جای_معلم_زندان_نیست 

ما همچنان ایستاده ایم

ما همچنان ایستاده ایم

✍️ رودابه راهی - معلّم

من یک معلّم هستم.
یک زن
بانویی معلم، در سزمینی که نامش از جنس من است.
"ایران"
روزی از روزهای بهاری!!!
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
ایستاده بودیم.
مقابل سازمانی قانونی در میان جماعتی فرهنگی.
به مناسبت آخرین روز #هفته_بزرگداشت_مقام_معلم 
ایستاده بودیم با مطالباتی که همه می دانستند. چرا که در صفحات کتاب قانون نیز ذکر شده بود؛
- #آموزش_رایگان_برای_همه
- #عدم_خصوصی_سازی_آموزش
- #معیشت_درخور_حق_همه_است
- #حقوق_برابر 
- #بیان_اندیشه_جرم_نیست 
و ...
به یکدیگر نگاه میکردیم و با لبخند و چهره ای آرام همدیگر را قوت میبخشیدیم.
و لبخند میزدیم به شات های پی در پی دوربین هایی که بی دعوت از ما عکس میگرفتند.
و روبرو و حتی  بین ما، کنار ما ایستاده بودند.
ناگهان فضای آرام متشنج شد و همهمه ای و به ناگهان حمله ای! 
بی آنکه بدانیم چراااا!!! هل دادند و زدند و ... بردند.
همکارانمان
دوستانمان را
کسانی که با ما مطالبه یکسان داشتند.
وجمع شده بودند برای همه کودکان این سرزمین.
باورمان نمیشد؛ میشود حتی اینگونه با معلم برخورد کرد.
میتوان حتی زد و زمین کشید و ... برد.
                         ***
این یک هفته آنچنان بر ما سخت گذشت که بسیار شنیدم از دوستان که در شوک به سر میبرند.
و دوستانی دیگر که دم از تجمعی دیگر برای اعتراض و محکوم کردن اهانت به معلم میزنند.
من اما فقط منتظر بودم که همه آزاد شوند تا آرام گیرم.
و در این وانفسای سیه پوش روزگار! عطای هر مطالبه عدالت خواهانه ای را به لقایش ببخشم.
و بروم برای خودم؛ و خانومی کنم!!!
قول دادم دیگر کتاب و مقاله نخوانم و پیگیر مشکلات کودکانم نباشم که در هر جلسه مشکلات و ناتوانی های بیشمار من معلم و سیستم آموزشی و حمایتی ضعیف را بر صورتم می کوبند.
به خودم برای هزارمین بار قول دادم دیگر دغدغه خانواده کودکانم را نداشته باشم که با سختی تمام، برای آینده کودکانشان چگونه به هر دری میزنند و ... جوابی نمیشنوند.
به خودم قول دادم بگذار همکارانم، همراهانم آزاد شوند دیگر تمام. اصلا به من چه؟!
من هم میروم دنبال آرامش.
و خودم را در مصرف گرایی صرف، غرق میکنم! و خوشی را بغل میزنم.
تمام خوانده ها و دغدغه ها را دور میریزم و یک ذهنْ سوزانِ عالی براه می اندازم.
فقط همکارانم، دوستانم آزاد شوند.

اما در میان بهت و ناباوری خبر آمد ...
#محمد_حبیبی را به زندان بزرگ منتقل کردند!!! آن هم در وضعیت جسمی بسیار نامطلوب.

مگر می شود شب برفی را،  یادداشت های بیشمار او را که همگی بوی عدالتخواهی و انسانیت و دغدغه کودکان کار و آمار نگران کننده اعتیاد دانش آموزان را می دهد، خوانده باشی و باور کنی او را همراه دیگر معلمان آزاد نکرده اند و ... برده اند.
اینبار نه به اوین که #زندان_بزرگ_تهران که همه می دانند زندانیست برای انواع جرایم سنگین ازجمله قاچاق و دزد و قاتل و ... همه در آن هستند آن هم در وضعیتی نامطلوب و غیر انسانی.

محمد حبیبی را به زندان بزرگ بردند. و من تمام قول و قرارهایم با خودم- برای گسستن از همه مسائل اجتماعی و کبک وار سر زیر برف کردن و زیستن را -برای هزارمین بار فراموش کردم.
#ما همچنان #هستیم 
تا رسیدن به مطالبات بر حق خویش و آزادی همه همکاران و همراهانمان.
و بدانید این تعرض ها و حرمت شکنی ها ما را مقاوم تر و محکم تر میکند و نه سست تر.
#ما #هستیم  و خواهیم بود؛
تا زمانی که مسئولین با گوشی شنوا و دستانی عملگرا؛ مطالبات انسانی ما مردم، ما معلمان را بشنوند و برای تحقق آن در کنار ما قرار بگیرند و نه در مقابل ما.
مملکت قانون دارد یا ندارد؟

✍️مهتاب رسولی


کافیه دو نفر در خیابان سر جای پارک باهم مشاجره داشته باشند، اگر یکی زورگویی کنه طرف بر میگرده بهش میگه: فکر کردی که چی مملکت قانون داره ها.
هر روز این جمله را بارها می شنویم ولی شک ندارم در صد بالایی از مردم یک بار هم برای نیازشون سراغ قانون مملکتشان نرفته اند و از آن خبری ندارند.
 اصلا قانونی هست یا نه؟ 
من میگم مملکت قانون ندارد اگر داشت یک سری افراد لباس شخصی با خشن ترین رفتار بر سر معلم ها نمیریختند و #محمد_حبیبی را بر روی زمین سخت نمی کشیدند و ببرند. 
مملکت قانون ش را نوشته در کتابی و آن را لای کتابهای دیگر کتابخانه پنهان کرده است وگرنه بر طبق #اصل_27 همان قانون اساسی این مملکت، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح سرد، به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد است. مملکت اگر به این یک قانونش عمل می کرد که نباید الان #محمد_حبیبی در زندان باشد. #تجمع_مسالمت_آمیز_20_اردیبهشت نه کسی آنجا سلاحی چه از نوع سرد یا گرم همراهش بود و نه مخل مبانی اسلام بود.
تجمعی که جدای از مسالمت آمیز بودنش برای حق کودکان این سرزمین بود. طبق همین قانون مملکت #اصل_30 به صراحت اعلام می کند که دولت موظف است که شرایط  تحصیل رایگان تا پایان دوره متوسطه برای همه فراهم کند. #محمد_حبیبی برای این اصل قانون در تجمع بود، برای اینکه با خصوصی سازی مدارس، کودکان بی بضاعت دیگر باید بچه کار شوند.
مملکت قانون ندارد اگر داشت بر اساس #اصل_26_قانون_اساسی که تنظیم کردند تشکیل احزاب، تشکل ها، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و  صنفی و ..... آزاد است. پس چرا می آیند و به جرم ایجاد تشکل یابی کتک میزنند و میبرند در قعر #زندان_بزرگ_تهران ،جایی از ایران که برای خود گوانتانامویی دیگر است.
باور کنید مملکت قانون ندارد اگر داشت یک سری افراد ناشناس، با لباس شخصی و رفتار بربر مآبانه در میان معلم های زن و مرد، #عضو_کانون_صنفی_معلمان را کتک نمیزدند و نمیبردند به جرم سیاسی بودن و بعد او را ببرند در کنار اراذل و اوباشی زندانی کنند. 
مملکت قانون ندارد اگر داشت بر طبق #ماده_6_جرائم_سیاسی نگهداری افرادی که اتهام سیاسی به آنها میزنند نباید با زندانی های عادی یک جا باشد. #محمد_حبیبی یک معلم آزاده اندیشی است که در تمامی نوشته هایش به قانون اشاره کرده همان قانونی که خود اینها زیر پا میگذارند.
هان ای #محمد_حبیبی بهوش باش، که مملکت قانون ندارد اگر داشت تو الان در زندان نبودی، اگر داشت تو را کتک نمیزدند، اگر داشت ..... .
اگر این بار کسی در خیابان بر روی شما فریا کشید که هاااااااای حواست باشد که مملکت قانون دارد، شما لبخند بزنید و بگویید: دلت خوش است ها، مملکت قانونش کجا بود؟

آقای بطحایی چرا از استعفا استنکاف می ورزید؟

آقای بطحایی چرا از استعفا استنکاف می ورزید؟

(عزیز قاسم زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان)

از دوازده اردیبهشت 40 که دکتر ابوالحسن خانعلی در راه دفاع از حقوق معلمان سرزمینش در حین سخنرانی با گلوله رئيس کلانتری بهارستان از پای در آمد تا بیستم اردیبهشت 97 که معلمان این مرز و بوم در تجمعی آرام و مسالمت آمیز به طرز وحشیانه ای کتک خوردند و با پابند و دستبند راهی زندان شدند، پنجاه و هفت سال سپری شده است اما با تمام تلاش های کنشگران صنفی هنوز معلمان نه تنها منزلت راستین و پیامبرگونه ی خود را در عمل نیافته اند، بلکه به تیر جفا مورد اصابتند و به خاطر تلاش معلمانه شان برای آموزش عالی، تحصیل رایگان و حق تشکل یابی مستقل همچنان هزینه می پردازند اما اگر شهادت دکتر خانعلی دولت شریف امامی را به سقوط کشاند،اکنون پس از قریب به 60 سال نه تنها دولت نسبت به حقوق معلمی بی اعتناست که وزیر گماشته بر راس این وزارتخانه آن قدر غیرت نمی ورزد که از معلمان سرزمینش به خاطر کتک خوردن و حمله ی اوباش  در هفته ی معلم و دستگیری با پابند و دستبند، عذرخواهی ساده کند. با گذشت سالها از حرکت باشگاه مهرگان و تحولات و رویدادهای گوناگون، به راستی ما ترقی معکوس کرده ایم که اغلب مدیران این سرزمین درست در لحظه های سرنوشت ساز عناصری واداده،ترسو و بی خاصیتند. محمد بطحایی علی رغم مشاهده فیلم های منتشر شده ی دستگیری های معلمان سرزمینش، خود را نه تنها وامدار این زخم خوردگان نمی انگارد،بلکه تمام سعیش تقابل با معلمان رنجور و زخمی است که برای مطالبه قانونی خود تلاش می کنند.جا دارد معلمان و به ویژه کنشگران صنفی کشور یکی از مطالباتشان را در شرایط کنونی عزل وزیر بی کفایت بدانند و از دولتی که گرچه تمام سعیش اندوختن رای مردم در سبد خود و پس از آن به بوته ی فراموشی سپردن همه ی آن میثاق ها و معاهده ها بود، مجدانه بخواهند با برکناری وزیر آموزش و پرورش، لااقل اندک التیامی بر سینه های رنجور و خسته ی معلمان این سرزمین ببخشد که هدیشان در هفته ی معلم داغ و درفش و پابند و دستبند بود.به راستی وقتی گروهی خودمختار در این سرزمین در هفته ی معلم چنین بی شرمانه با معلمان این سرزمین می پیچند و صدایی از وزارتخانه ی متبوعه و وزیرش در نمی آید،گل گرفتن در آن راهکار بهتری نیست؟طرفه آنجاست که وزیر ناکارآمد و نالایق  لازم دیده بر تجمعی آرام،مسالمت آمیز و مدنی مطابق با اصل 27 قانون اساسی حمله آورد و آن را بی انصافی بخواند اما هجوم  «ترکان تنگ چشم که لشکری بر آن درویشان بی قبا» حمله بردند و پس از آن معلمان را با دستبند و پابند به اوین بردند را کم اهمیت تر از آن دیده که درباره اش کمترین موضعی بگیرد.بطحایی بداند که در تماشاخانه ی تاریخ ننگ هجوم به معلمان بی پناه با هیچ آبی پاک نخواهد شد و مواضع شگفت انگیز و معلم ستیزانه ی او در حافظه ی آموزش و پرورش ایران و معلمانش باقی خواهد ماند.قصه ی رنجوری و انبوهی اندوهی معلمان این سرزمین دلها را بریان و چشم ها را گریان کرده است.خادمان تعلیم و تربیت این سرزمین و کنشگران مدنی همچنان رسالت معلمانه ی خود را با تمامی تنگناها و رنجوری ها و نامروتی ها ادامه می دهند.محمد بطحایی بداند التذاذ صندلی وزارت به قیمت انهدام تجمعی مسالمت آمیز و برخورد با معلمان سرزمینش هنری سترگ نیست و آن قدر ارج و ارزش ندارد که بدنامی امروز و فردای تاریخ را به نام خود رقم زند.خیرخواهانه و ناصحانه از او می خواهیم که مصطبه ریاست و معرکه ی سیاست و مرتبه ی وزارت را رها کند و هم از خلق پروا ورزد و هم خالقش.از بیم آبرو بترسد و گلیم خویش از گردونه ی نحاست به در برد و جامه ی عافیت به تن کند و اگر حق هم صحبتی با معلمان ادا نمی کند،لااقل ردای احتیال نجات کشتی تعلیم و تربیت  از تن برون کند و عبای اعتزال را به قامت قصیر وزارتش عجین کند و عطای ملک و وزارت را به قیمت خروج  دنائت و رذالت رها کند و این امر را به کسی بسپارد که بداند بر کدام جایگاه تکیه زده و از چه منظر و موضعی باید به جامعه ی معلمی نظر کند.دعایی چنین مشفقانه در این روزهای سخت و تنگ بر جامعه ی معلمان، مشاوره ای صادقانه و راه حلی عاقلانه در حق اوست که بیش از همه معلمان جامعه این روزها گفته اند و نوشته اند که داشتن و یا نداشتن چنین وزیری  توفیرش چیست؟؟؟!!!

مصاحبه خدیجه پاک ضمیر درباره وضعیت محمد_حبیبی

مصاحبه خدیجه پاک ضمیر درباره وضعیت محمد_حبیبی

خدیجه پاک ضمیر، همسر محمد حبیبی، معلم بازداشتی در مورد آخرین وضعیت جسمانی همسرش به شهردارآنلاین گفت: «در ملاقاتی که روز قبل (6 خرداد) با همسرم داشتم وضعیت جسمی وی روبه بهبود است اما  از درد پهلو هم رنج می‌برد و با مصرف مسکن عارضه به وجود آمده را تحمل می‌کند.»

وی در این خصوص اضافه کرد: «باتوجه به خوانش پرونده توسط وکیل محمد حبیبی ، پازپرس پرونده اجازه پیگیری و درمان او را در خارج از بهداری زندان تهران داده بود ولی مسئولان زندان اقدامی برای این کار نکرده‌اند.»

پاک ضمیر در مورد سرنوشت پرونده این معلم بازداشتی ادامه داد: «پرونده محمد حبیبی به شعبه 26 با قضاوت قاضی احمدزاده ارسال شد تا در این شعبه بررسی شود. خبری دیگر که در مورد پرونده باید به آن اشاره کنم اینکه وثیقه حبیبی از سوی مقامات قضایی مورد قبول قرار نگرفت البته در این خصوص اعتراض زده‌ایم و باید منتظر بمانیم تا جواب آن به دست ما برسد.»/شهردار آنلاین

محمد حبیبی را نمی توان در هیأت یک فرد در نظر گرفت

محمد حبیبی را نمی توان در هیأت یک فرد در نظر گرفت
✍️حمیدرضا قاضی زاهدی

#محمد_حبیبی را نمی توان در هیأت یک فرد در نظر گرفت و ظلمی را که سیستم بر او روا داشته است،تنها ستم روا شده بر یک فرد و خانواده اش دانست. محمد حبیبی معلمی عدالتخواه و خواهان ارتقا کیفیت معیشت معلمان  از یک سو  و بازسازی نظام آموزشی #رایگان، #عدالت محور و #رهایی_بخش برای کودکان این سرزمین است. 
ستمی که بر او و خانواده اش رفته است،ستم مستقیم بر جامعه معلمان به قصد قطع راه و مسیری است که تا کنون معلمان با تبعید و زندان طی کرده اند و جنبش حق طلبی خود را به اینجا رسانده اند.محمد حبیبی و دیگر معلمان زندانی میوه و ثمره رویش جانفرسای درخت آموزش و اگاهی در زمینی سخت و شور هستند. دفاع از محمد حبیبی پشتیبانی و نگهداری از رشد و تلاشی تاریخی است برای دستیابی به #رفاه و #عدالت_اجتماعی.
درصدای محمد حبیبی می توان طنین خنده های میرزا حسن رشدیه را شنید زمانی که بر بام همسایه مدرسه اش ایستاده بود و تماشا می کرد که چگونه بند از بند مدرسه اش جدا می کنند و می خندید و می گفت فردا هر کدام از این آجرها یک مدرسه می شود و دیدیم که شد.
زخم های تن محمد حبیبی همان زخم چاقوهای 12 اردیبهشت 1340 است در میدان بهارستان بر گرده و تن معلمان.محمد حبیبی خون #خانعلی است که برخاسته و ایستاده اما نه به خونخواهی که به رفتن ادامه راه از آنجا که او افتاد.محمد حبیبی ماهی سیاه #صمد است.پس بی دلیل نیست که با او اینگونه می کنند.
دفاع از محمد حبیبی پایان نمیپذیرد و تا آنجا که می توان باید نامش را صدا زد  و صدا زد و صدازد.

یادداشت محمودبهشتی لنگرودی اززندان اوین در ارتباط با توئیت محمدبطحایی وزیر آ. پ (تجمع 20 اردیبهشت معلمان)

یادداشت محمودبهشتی لنگرودی اززندان اوین در ارتباط با توئیت محمدبطحایی وزیر آ. پ (تجمع 20 اردیبهشت معلمان) 


به نام خداوند جان و خرد

تو در این انتظار پوسیدی که کلید  رهاییت را باد آرد و افکند به دامانت.(محمدرضا شفیعی کدکنی)

وزیرآموزش و پرورش در حساب توییتری خود و در ارتباط با حوادث تلخ و تاسف باری که در روز پنجشنبه و در تجمع مسالمت آمیز معلمان رخ داد مطلبی را به اشتراک گذاشت که به عقیده اینجانب تاسف بار تر از خود حادثه قلمداد می شود.

متن کامل پیام ایشان به شرح زیر است:
"از دیروز پیگیر مسائل معلمانی بودم که در تجمع پنجشنبه حضور داشته اند هرچند تجمع بدون اخذ مجوز و در شرایط سیاسی کشور و دولت کاملا به دور از تدبیر و انصاف بود ولی با مساعدت نهادهای مربوطه بخش عمده مشکلات بر طرف شده است، همچون گذشته بر عهد خود هستم و پیگیر مشکلات همکارانم خواهم بود".

چند نکته:
۱)اصل ۲۷ قانون اساسی به صراحت بر آزاد بودن تجمعات تاکید کرده و با هیچ‌قانون و آیین نامه‌ای نمی‌توان این حق قانونی را از شهروندان سلب نمود. بعد از حوادث دی‌ماه سال گذشته همه مسئولان و جناحها بر این حق تاکید نمودند و‌در تریبونهای رسمی و غیر رسمی اعلام گردید که جمهوری اسلامی با تجمعات مسالمت‌آمیز هیچگونه مشکلی نداشته و ندارد و در گذشته هم اینگونه تجمعات برگزار گردیده است. ریاست جمهوری هم اعلام کرده بود که حق اعتراض مردم را به رسمیت می‌شناسد و فراتر از این رهبری نظام هم در سخنانی که بعد از اعتراضات دی‌ماه بیان کردند بر این حق صحه گذاشتند. در چنین شرایطی موضع ارتجاعی جناب وزیر قابل توجه است.

۲) ایشان تجمع مسالمت آمیز معلمان را در شرایط سیاسی کشور و دولت به دور از تدبیر و انصاف دانستند و این در حالیست که این تجمع همزمان در دیگر شهرها و استان‌های کشور و با فراخوانی که چند هفته پیش داده شده بود برگزار گردید و مدیریت و تدبیر صحیح مسئولان امنیتی سایر استان‌ها موجب شد که این تجمعات بدون کوچکترین حاشیه و در آرامش کامل برگزار گردد، بطوریکه رضایت همکاران را در پی داشته است. 

کاش جناب وزیر انصاف داشتند و‌ شهامت به خرج می‌دادند و واژه‌ بی‌انصافی و بی‌تدبیری را به برهم زنندگان این تجمع آرام ومدنی نسبت می‌دادند و به این وسیله از همکارانی که مورد هتک حرمت قرار گرفته‌‌اند دلجویی می‌کردند. کاری که توسط چندتن از نمایندگان مجلس انجام شد. 

حقیقتا باید به جناب وزیر عرض کرد که دستمریزاد!!  جامعه فرهنگیان با داشتن حامیانی چون حضرتعالی نیاز به دشمن نخواهد داشت. 

3)ایشان فرمودند که" بخش عمده مشکلات حل شده است وهمچنان گذشته بر عهد خود هستم. "
حقیقتا من نمی دانم که ایشان از حل کدام مشکل صحبت می کنند، تعدادی از همکاران شریف ما با دستبند و پابند به قرنطینه زندان اوین منتقل شده اند. 
محمد حبیبی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان که به تایید بسیاری از حاضران تنها ناظر تجمع مذکور بوده است به بدترین شکل ممکن موردضرب وشتم قرار گرفته است وهم اکنون نیز در انفرادی به سر می برد، بااین اوصاف جناب وزیر از حل کدام مشکل ووفاداری به کدام عهد سخن می گویند، به باور اینجانب جادارد به ایشان گفته شود جناب وزیر ما را به خیر شما امیدی نیست شر مرسانید لطفا!!! 

محمودبهشتی لنگرودی
زندان اوین 97/2/22

بغض وقتی لبریز شد ، قلم می خواهد فقط !!

بغض وقتی لبریز شد ، قلم می خواهد فقط !!

✍️خدیجه پاک ضمیر / معلم

🔻می گویند بغض وقتی لبریز شد ، قلم می خواهد فقط !! و حالا من قلم در دست گرفته ام تا ذره ای از بغض لبریز شده خود را در کلمات جاری سازم .
جناب وزیر ، قبلا، از آن بعداز ظهر حزن انگیز و بغض آور برایتان سخن گفتم ! همان بعدازظهر دوازدهم اسفند را می گویم ! همان بعدازظهری که خسته و درمانده از تدریس در کلاسهای شلوغ چهل نفره ، به شوق دمی آساییدن و دیدن چهره متبسم همسرم ، راهی خانه شدم ....
اما تنها دقایقی بعد با دیدن سر و صورت آسیب دیده او با  چشمانی به شدت ورم کرده و دستانی قفل شده در دستبند  و  احاطه شده  در میان حلقه چند مرد و خانه ای بهم ریخته ، دیگر نه تنها از آن شوق اثری به جای  نماند که در چشم بهم زدنی جایش را بهت و حیرت و اندکی بعد خشم و بغضی وصف ناشدنی فرا گرفت .....
آن روز از آن بهت و حیرت برایتان سخن گفتم ! از این پرسش همچنان بدون جواب خود ، برایتان گفتم !چرا دستگیرش کردند؟مگر جرمش چیست؟
از فعالیتهای کاملا صنفی و صادقانه اش برایتان گفتم ! از این برایتان سخن گفتم که او در تمام مدت فعالیتش ، حتی ذره ای از خط و مشی صنفی خود عدول نکرده است و همواره دغدغه اش همچون دیگر فعالین صادق صنفی ، تلاش در جهت بهبود وضعیت معیشتی همکاران خود ، دفاع از آموزش کیفی ، دفاع از آموزش رایگان و...بوده است . و این را تنها من نمی گویم . دهها معلم و فعال صنفی که از نزدیک او را می شناسند هم همین را می گویند !
اما جناب وزیر ، می دانم که خوب به یاد می آورید که بغض نهفته در صدایم ، آن روز علت دیگری هم داشت ! خشونت روا شده بر او در هنگام بازداشت ، آنهم در مقابل دیدگان دانش آموزانش ! ظلم روا شده در حق من و او که هردو عضوی از خانواده بزرگ آموزش و پرورش  هستیم و بدون شک حقی مضاعف بر گردن این مجموعه داریم .....
🔻می گویند بغض وقتی لبریز شد ، قلم می خواهد فقط ! جناب وزیر ، امروز من قلم در دست گرفته ام که اینبار نه از آن بعدازظهر بغض آور ، که از ظهر حزن انگیز بیستم اردیبهشت ، با شما سخن بگویم ! از خشونت و ظلمی بس بزرگتر از دفعه پیش که در این روز در حق من و همسرم روا شد ... اما اینبار با بغضی سنگین تر از قبل !
جناب وزیر اینبار دیگر نه اسپری فلفلی در کار بود و نه کلتی ! بلکه اینبار وحشیانه تر از دفعه پیش ، تنش را در مقابل دیدگان همه بر روی آسفالت کشیدند و با ضربات مشت و لگد بی امان ، او را مورد ضرب و شتم قرار دادند و کشان کشان سوار بر اتومبیل کردند . اینبار دیگر  من تنها شاهد ماجرا نبودم ! دهها معلم شاهد و روایتگر این ظلم و خشونت روا شده بر او بودند ! اینبار همسر من ، اگرچه قربانی اصلی ، اما تنها قربانی این خشونت نبود !دهها معلم دیگر هم در آن روز کتک خوردند و مورد ضرب و شتم واقع شدند ! تنها گناهشان هم شرکت در تجمعی کاملا صنفی و مسالمت آمیز بود ! این را تنها من نمی گویم ! دهها معلم و دهها دوربین از جمله دوربین های خود نیروهای امنیتی و انتظامی هم این را می گوید و نشان می دهد ! تجمعی کاملا آرام و صنفی !
تجمعی که بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی میهنمان و همچنین بر اساس ماده ۴۴ و ۴۶ منشور حقوق شهروندی که شما و همکارانتان در هیات دولت تدوین کرده اید ، کاملا قانونی و از حقوق مسلم و به رسمیت شناخته شده ماست ! همان قانون اساسی و منشور شهروندی که تعلیم و آموزشش به فرزندان و کودکان این مرز و بوم را بر عهده من و همسرم و دیگر معلمان این مرز و بوم گذاشته اید ! 
اصل ۲۷ قانون اساسی:
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون سلاح به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد ، آزاد است .
ماده ۴۴ منشور حقوق شهروندی : 
حق شهروندان است که در قالب اتحادیه ها ، انجمن ها و نظام های صنفی در سیاستگذاری ، تصمیم گیری ها و اجرای قانون مشارکت موثر داشته باشند .
ماده ۴۶ حقوق شهروندی : 
حق شهروندان است که آزادانه و با رعایت قانون نسبت به تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها و شرکت در آنها اقدام کنند و از بی طرفی دستگاههای مسئول و حفاظت از امنیت اجتماعات برخوردار شوند . 
جناب وزیر ، می دانم که این قانون ها و ماده ها و منشور را بهتر از من،از بر هستید ، چرا که خودتان و همکارانتان آنها را تدوین کرده اید . من اینها را تنها برای این می نویسم که اگر فرزندی از فرزندان این سرزمین با شنیدن و خواندن سرگذشت غم انگیز و تاسف بار معلمانش ، پرسش و لحظه ای تردید درباره آنها و عملکردشان در ذهن پاک و کودکانه اش ، شکل گرفت ، آگاه باشد که معلمانش هرگز خواسته و عملی غیر قانونی و خارج از چارچوب قوانین میهنمان نداشته و ندارند !

جناب وزیر ، اینبار با بغضی سنگین تر از دفعه پیش با شما سخن می گویم ! چرا که قانون و ماده ها را هم که کناری بگذارم ، به یاد سخنان مسئول حراست کل وزارت خانه شما که می افتم ، ناخودآگاه و بی اختیار بغض و حیرتم دوچندان می شود ! آنجا که می گوید " معلمان دلسوز و نجیب هستند و اگر اعتراضی دارند ، نجیبانه است و باید نجیبانه برخورد کنیم."
آری با خواندن این جملات ، بغضم دو چندان می شود که آیا به زیر انداختن یک معلم بر کف آسفالت و حمله ور شدن به او با مشت و لگد و دریدن لباسهای او ، مصداق همان رفتار نجیبانه است ؟؟
آیا آوردن یک معلم با آثار ضرب و جرح ،  لباسهای پاره شده و پاهای برهنه در راهروهای دادسرا در مقابل دیدگان دیگر افراد حاضر در آنجا ، حاصل همین رفتار نجیبانه است ؟؟
🔻جناب وزیر شما به من بگویید ، من به عنوان معلمی که خود آسیب دیده و متضرر از خشونت به ناحق روا شده در حق خود و همسرم هستم ، چگونه می توانم با دانش آموزانم از  خشونت،  علل آن، پرهیز از آن و راههای مقابله با آن سخن بگویم ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای پرهیز از خشونت سخن بگویم در حالیکه شاهد ضرب و شتم همسرم و دهها همکار بیگناه دیگر در مقابل چشمانم بوده ام ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای مقابله با خشونت سخن بگویم در حالیکه معلمشان ، همسر دربندم ، از کوچکترین حقوق انسانی خود محروم شده است و هم اکنون در زندانی بسر می برد که حتی از دسترسی به امکانات اولیه و ابتدایی بهداشتی و پزشکی محروم مانده است ؟؟
🔻جناب وزیر ، می گویند بغض وقتی لبریز می شود ، قلم می خواهد فقط ! و اکنون من هم با بغضی ترکیده ، قلمم تنها سلاحم را در دست گرفته ام و اینبار دیگر نه شما و جناب رئیس جمهور، بلکه من و دیگر معلمان و دانش آموزان به عنوان پرسشگر و اینبار نه در شروع سال تحصیلی که در پایان این سال حزن انگیز و بغض آور  تحصیلی و  نه در قالب پرسش مهر بلکه در قالب پرسش خرداد ۹۷ ، همان پرسش مهر دوسال پیش را که شما و جناب رئیس جمهور از ما پرسیده بودید ، از شما به عنوان سکاندار این مجموعه می پرسیم : 
"خشونت از کجا نشات گرفته است ؟ چگونه عده ای خشونت را می آموزند ؟ در برابر خشونت چگونه باید ایستادگی کرد ؟"

برای محمد حبیبی (مهتاب رسولی)

آقای روحانی! 
رئیس جمهور همه مردم ایران
امروز چند دقیقه ای را درنگ کن در امور مملکتی که هر روز فقرش بیشتر می شود و هر لحظه فرهنگش رو به نیستی میرود . درنگ کن و این چند خط را بخوان.
نمیدانم چطور می شود که شعار ایران برای همه و همه برای ایران را سر می دهید ولی با شهروند ایرانی بدترین رفتار را می کنید. نمی دانم که چرا مفاد منشوری را که خودتان تهیه کردید یادتان رفته و نمیدانم چرا ثانیه ای به این فکر نمی کنید که اگر الان توان خواندن این نوشته را دارید مدیون من و همکاران م هستید.
درست متوجه شدی من همان معلم کلاس اول شما هستم. همان معلمی که در ذهن کودکانه ات فرشته ای بود بی همتا؛ همان معلمی هستم که در دوره دبیرستان تمام وجودت را انگیزه بزرگ شدن و بهتر شدن کردم. همان کسی که ۱۲ سال از بهترین سالهای عمرم را برای رشد و بزرگ شدنت فدا کردم. من کجای راه را اشتباه رفتم که امروز شما که قرار بود مجری قانون اساسی این کشور باشید و از ان صیانت کنید در برابر افرادی که خود را ورای قانون میدانند و معلم‌ات را در خیابان زیر بار کتک میگیرند سکوت میکنی، انهم معلمی که در نهایت احترام و قانونمداری در هفته ای که به نام اوست امده برای اموزش رایگان دانش اموزان سرزمین‌اش که شما هم روزی یکی از ایشان بودی و شاید اگر آموزش رایگان نبود امروز چنین جایگاهی نداشتی، امده تا از شان معلمانی دفاع کند که شان هرجامعه ای هستند، میشنوی که همکار عزیزم را کتک زدنند و روی زمین کشیدند و ببرند به ناکجای تکبر و خودخواهی تمامیت خواهان، به جهنم افکاری که دران شان تنها ازآن صاحبان قدرت است و مزدوران. من که از عشق و انسانیت برایت گفته بودم پس چرا با من این چنین کردی؟ نمیدانم الان که رئیس جمهور این مردم شدی از شرایط و اوضاع مملکتت چقدر خبر داری؟ از اینکه در آینده ای بسیار نزدیک دیگر کودکان این سرزمین نمی توانند آموزش رایگان داشته باشند و باید به تعداد ماشین های پشت چراغ قرمز کودک کار دید؛ خبری داری یا نه؟ خبر داری از اینکه معلمهای دولت روحانی را کتک میزنند و به جهنمی در کویر قم میبرند؟ نمیدانم که میدانی  معلمی که بیشتر از شما دلش برای کودکان این سرزمین میسوزد الان کجاست؟ من همانند همان ۱۲ سال کمکت می کنم . #محمد_حبیبی معلم صادق و آگاه‌ی است که به مدد دنیای تکنولوژی در مقابل چشم دنیا مورد حمله وحشیانه و به دور از شان انسان قرار گرفت. در بدترین زندان خاورمیانه زندانی شده‌است که نه در شان این بزرگوار بلکه در شان هیچ انسانی با هیچ جرمی نیست.
اکنون می خواهم حضور و غیاب کنم همانند روز های مدرسه ات، امیدوارم که حاضر باشی ولی تمایل دارم حضورت را اعلام کنی نه فقط با یک دست بلند کردن بلکه با صدای بلند بگو: من حاضرم که اجازه ندهم حقی ناحق شود، من حاضرم تمام تلاشم بر این باشد که ایران برای همه باشد، فریاد بزن که حاضرم دست متجاوز گران به معلمهای آگاه و صادق را کوتاه کنم.
#محمد_حبیبی در شرایط بدی زندانی ست. امروز روز ادای دین به معلمت است. #جای_معلم_زندان_نیست و برای معلمت جایگاه والا بساز.

برای محمد حبیبی 
مهتاب رسولی

شنیده ام که پرونده آقای #محمد_حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست !



شنیده ام که پرونده  آقای #محمد_حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست !

✍️"بهاران "معلم و فعال صنفی "

جناب آقای ماشاالله احمد زاده 
ریاست محترم شعبه 26 دادگاه انقلاب استان تهران 
شنیده ام که پرونده  آقای محمد حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست .آنچه ازشما دقیقا انتطار می رود  این است  :"در قضاوت و حکمی که صادر می کنید ،بدون توجه به گزارش کذب ماموران  باشد  .جناب حاکم می دانید متهم بی گناه شما معلمی است که تربیت بایسته  و شایسته تر فرزندان و دانش آموختگان  این مرزو بوم را 
برعهده دارد ؟آیا توجه دارید که شغل متهم بی گناه شما همان است که نقل کرده اند :"شغل انبیاست ...!!!؟؟؟
جناب قاضی در مجالی که برایم باقیست می خواهم از حبیبی برایتان بگویم ،به گمانم  اینگونه به عرضتان نرسانده باشند ،که وی یک معلم است ،معلمی که پشت میله های مخوف ترین  و وحشتناک ترین  زندان ایران "فشافویه "می باشد ، "معلمی شغل انبیاست" آیا می توان پذیرفت  که بایک عده  اراذل و اوباش ؛ دزد و قاچاق فروش ، هموند باشد ؟ ...!!! محمد حبیبی جرمش نوشتن است ،انتقاد است ،انتقاد جرم نیست ...!!!جناب حاکم؛" محمد حبیبی" معلم نویسنده ای است که مشکلات آموزش و پرورش را می نویسد ،او به شدید ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ،به دلیل ضربات مشت و لگد درد شدید در پهلو و قفسه سینه ؛دچار تنگی نفس می شود ؛روی کمرش یک زخم بزرگ است  که نشات گرفته از کشیدن عامدانه  بر روی سنگ فرش های پارک مقابل ،سازمان برنامه و بودجه  ؛توسط لباس شخصی هاست .جناب قاضی ،که در مسند قدرت و قضاوت نشسته اید  ،حال از شما می پرسم ،کجای قانون اسلام ناب "محمدی" ذکر شده است که با یک انسان اینگونه رفتار کنند ؟در کجای این دنیا مرسوم است که برای یک تجمع مسالمت آمیز هتک حرمت کنند ؟؟؟؟!!!"حبیبی"در زندان فشافویه نیاز مبرم دارد که از پهلویش عکس بگیرند ؛احتمال شکستگی دارد ولی در   جامعه ای که مدعی عدل هستیم ؛  از زندان به بیمارستان نمی برندش ؟!!!🤔
جناب احمدزاده  مجددا پرسشم را تکرار می کنم ،آیا انتقاد جرم است ؟عدالت طلبی چطور ؟
آقای حبیبی معلم است و رسالتش حقیقت است، در حالی که رسالت بسیاری از انسان ها فریب است و محافظه کاری ...
حبیبی معلم است و جرمی مرتکب نشده است ؛
 آیا تابه حال طعم تلخ تبعیض و بی عدالتی را چشیده اید ؟
جناب حاکم می دانید" خانم معلم" فرهنگی ما با ضربه دست لباس شخصی که حبیبی را کشان کشان می برد ،مورد حمله قرار می گیرد و پلک چشمش کاملا آسیب می بیند ؟جای زخم باقی  می ماند تا نمادو تلنگری  باشد برای افکار آیندگان، برای  دانش آموختگان این مرزو بوم و نشانی  از حق طلبی معلمان و قشر فرهیخته این کشور اسلامی  است ...
مراقب باشیم با رفتار و قضاوتمان منتقد،را به معترض ؛و معترض را به دشمن تبدیل نکنیم .
ای کاش...!!! آنگونه رفتار کنیم  و قضاوت کنیم که شب ها بتوانیم آسوده بخوابیم .
جناب حاکم در مسند قدرت مراقب باشید که دست بر ماشه نبرید و درساعات  مختلف روز حکم ناحقی را صادر نکنید ؛ظلم پایدار نیست و جایگاه هیچ کدام از ما هم .
کاشکی...!!! ؛آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می توانست  با خود ببرد هر جا که خواست ....

"پنجم ؛خردادماه ؛یکهزارو سیصدو نودو هفت "

آخرین وضعیت محمد حبیبی از زبان همسرش ! ( مصاحبه ی اختصاصی سرمشق نیوز با همسر محمد حبیبی معلم باز داشتی )

آخرین وضعیت محمد حبیبی از زبان همسرش ! ( مصاحبه ی اختصاصی سرمشق نیوز با همسر محمد حبیبی معلم باز داشتی ) 

🔹محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان تهران است که در تجمع معلمان جلو سازمان برنامه و بودجه بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان به سر می برد . برای اطلاع از آخرین وضعیت این معلم زندانی با خدیجه پاک ضمیر همسر ایشان مصاحبه ای انجام دادیم که به شرح زیر است . 

🔹سرمشق نیوز: با سلام خدمت شما. در حال حاضر آقای حبیبی در چه حالی هستند؟

🔶پاک ضمیر : ایشان هم چنان در زندان تهران بزرگ نگهداری می شوند و آسیب های متحمل شده در بازداشت الان تا حدی التیام یافته است و علی رغم در خواستهای مکرر مبنی بر عکس برداری پزشکی ولی متاسفانه هنوز این اجازه داده نشده است.و به روایت آقای حبیبی متاسفانه در زندان هایی که گنجایش تنها ۹ نفر را داراست،۳۰ نفر نگهداری می شود.و هم چنین وضع بهداشت و آب آشامیدنی بسیار ضعیف می باشد طوری که مشکلاتی مانند شپش به وفور یافت می شود.و همه این ها در حالی است که اتهامات آقای حبیبی،اتهام امنیتی است و طبق قوانین زندان ایشان باید مانند بقیه متهمان امنیتی در اوین نگهداری شود و اینکه الان در زندان تهران بزرگ هستند برای ما واقعا جای سوال است.و پیگیری های ما هنوز به جایی نرسیده است.

🔹سرمشق نیوز: آقای حبیبی تفهیم اتهام شده اند؟ 

🔶پاک ضمیر : بله.

🔹سرمشق نیوز: چه اتهاماتی به ایشان وارد است؟ 

🔶پاک ضمیر : اتهام به تبانی،تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی عمده ترین اتهاماتی است که به ایشان وارد است. 

🔹سرمشق نیوز: نظرآقای حبیبی نسبت به این اتهامات چیست؟

🔶پاک ضمیر : ایشان در تجمع ۲۰ اردیبهشت شرکت کننده معمولی بودند و هیچ شعاری نمیدادند و نقشی در این تجمع نداشتندولی متاسفانه به طرز وحشیانه ای نیروهای امنیتی ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.همه این ها در حالی است که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی حق طبیعی و مسلم همه است و ما دلیل بازداشت آقای حبیبی را نمیدانیم. 

🔹سرمشق نیوز: آقای حبیبی وقتی به قید وثیقه آزاد شدند چیزی در مورد اینکه نباید در این تجمعات شرکت کنند به ایشان گفته شده بود؟

🔶پاک ضمیر : نه در این خصوص چیزی گفته نشد،و در عین بهت و ناباوری این اتفاق افتادو قبل از بازداشت نه تماسی حاصل شد نه هشداری به ما داده شده بود و متاسفانه با وضع اسف باری ایشان را بازداشت کردند. 

🔹سرمشق نیوز: واکنش معلم ها و تشکل های آموزش و پرورش نسبت به این اتفاق چگونه بود؟

🔶پاک ضمیر : همه معلم هایی که شاهد این اتفاق بودند،بسیار ناراحت و متاثر شدند،و در این تجمع نه تنها آقای حبیبی بلکه بسیاری از معلم های دیگر که تعداد کثیری از آنها زن بودند هم دچار این ضرب و شتم شدند.اما به طور کلی هم دردی معلم ها بی نظیر بوده است و از آنها کمال تشکر را دارم.
اما از سوی آموزش و پرورش تا به حال اقدامی انجام نشده است و هیچ ارتباط و تماسی با نداشته اند و علی رغم تلاش های ما برای ارتباط با آموزش و پرورش و رابطه با وزیر و معاونان و … ولی متاسفانه تا الان جوابی حاصل نشده است.

🔹سرمشق نیوز: در خصوص آقای حبیبی نکته ای باقی مانده است بفرمایید. 

🔶پاک ضمیر : اول از همه من به عنوان همسر و البته یک معلم درخواست دارم که آقای حبیبی را آزاد کنند چرا که بازداشت ایشان در تجمع اردیبهشت را کاملا غیرقانونی میدانم چون هیچ نقشی در این تجمع نداشتند.دوم اینکه از مسولین ذی ربط با توجه به وضع اسف بار زندان تهران بزرگ ، می خواهم اجازه حضور ایشان در زندان اوین در کنار بقیه زندانیان دربند را بدهند،چرا که نگهداری معلم در اینجا اصلا در شان معلم نیست.

🔹سرمشق نیوز : با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید .

🔶پاک ضمیر : من هم از شما تشکر می کنم .

محمد حبیبی، رفیق خوبی است



محمد حبیبی، رفیق خوبی است.

نویسنده :  حمید جعفری

از اون دسته آدم هایی است که هنوز سنسورهای آدمیت در وجودش فعال است؛
سنسور رفاقت، سنسور آزادی خواهی، سنسور عدالت طلبی، سنسور انسان دوستی و ...
 همیشه سنسورهای اعتراضی اش در مقابل زورگویی و دیکتاتوری مزدوران خود کم بین، بسان آتشفشانی خروشان فوران می کند.
همیشه چون فنری فشرده شده، آماده ی پریدن و حمله ور شدن به زورگویان حکومتی در هر جا و هر مسندی است.

صفت بارز محمد "غرور و شجاعت" است، صفتی نادر و فراموش شده که اگر رد نسب اش  را بگیری؛ شاید برسد به عصر شوالیه ها و گلادیاتورها.

محمد در عین حال پاک است و صاف، آنچنان که بسان کودکی از مهربانی ها شاد می شود و با صدای بلند از ته دل می خندد.

اگر در الفبای زندگی روزانه اش جستجو کنی، چیزی جز؛
 تلاش خستگی ناپذیر برای شرافت معلمان، دیدار با خانواده ی زندانیان سیاسی و معلمان زندانی، دم خور بودن و سر و کله زدن با کودکان کار نمی بینی - یک زندگی تمام قد شرافتمندانه -.

او مبارز است؛
 به ماندلا و گاندی،به چگوارا و کاسترو، به مصدق و حنیف و هدا صابر، و به هر مبارز پاک دیگری عشق می ورزد.

محمد رفیقی شفیق، و شجاع، و شرافتمند است.

و چه خوب که چنین رفیقی دارم.

برای محمد حبیبی دلاور مرد صنفی

برای محمد حبیبی دلاور مرد صنفی 

✍️مهدی فتحی، فعال صنفی فارس 

  امروزت را به تماشای چهار دیواری اطرافت بگذران رفیق....
آشناست این دیوارها!!
همانی ست که در دنیای واقعی مابین من و تو ترسیم شده تا یکی نشویم
اما شدیم .....
  دیوار هیچ زندانی را یارای مقاومت در برابر حق و حقیقت نیست 

 چشم بسته ای ... می دانم 
 در پس این تیرگی هایی که مشاهده می کنی قطعا روشنایی هایی ست که روزهای سخت صنفی مان با هم  ترسیم کرده ایم و به این بگیر و ببندها عادت.

 رفیقم، جرم تو روشنگری ست
جرم تو دفاع از حق و حقوق فرهنگیانی ست که هماره چون شمع در برابر بی عدالتی هایی این سرزمین اسلامی!! می سوزند و می سازند.

 رفیق صنفی ام
برای رستن باید پنهان شوی  تا برسد بهاری که فصل رویش توست 
رویشی با طعم  روشنی ...

بهارت را به تماشا نشسته ایم تا سبز شوی


روزی هم میشودکه میان بساط پوسترفروشان خیابان انقلاب این پوستریافت شودورهگذران برای فرزندانشان شرح میدهندکه برای حقوق معلمان وكودكان معلمانی چون ⁧#محمد_حبیبی باپهلوي شکسته حبس کشیدندوسرخم نکردند.

حمایت سرشناس ترین فعالان مدنی از محمد حبیبی

حمایت سرشناس‌ترین فعالان مدنی از معلمان زندانی #اسماعیل_عبدی  و #محمد_حبیبی 


🔸چندین هزار نفر از معلمان و فعالان صنفی کشور (معلمان و کارگران)  در کنار چهره‌های شاخص هنری، حقوقی و فعالان مدنی ضمن حمایت از اسماعیل عبدی و خواسته‌های قانونی او از جمله اعطای مرخصی جهت ادامه‌ی درمان تخصصی و نسبت به روند خشونت‌آمیز دستگیری و ادامه بازداشت محمد حبیبی در زندانِ بزرگ تهران اعتراض کردند. در میان امضا کنندگان که از طیف‌های مختلف فکری هستند، چهره‌هایی همچون:

🔹محمدعلی عمویی(با سابقه‌ترین زندانی سیاسی در مبارزات مدنی جهان)
🔹جعفر پناهی (کارگردان)
🔹نسرین ستوده(حقوقدان)
🔹ابوالفضل قدیانی(فعال سیاسی)
🔹 عبدالفتاح سلطانی(وکیل و حقوقدان زندانی)

Wednesday, May 30, 2018

محمد حبیبی را بیشتر بشناسیم

محمد_حبیبی را بیشتر بشناسیم

محمد حبیبی متولد دوازدهم آذرماه ۱۳۵۸ در شهر قم است. وی دوران ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه را در همین شهر گذراند ودر سال ۱۳۷۷ در رشته دبیری ساخت وتولید در مقطع کارشناسی در دانشگاه شهید رجایی تهران پذیرفته شد و سال ۱۳۸۲ از دانشگاه فارغ التحصیل گردید. وی در دوران دانشجویی خود در این مقطع ، به عضویت  انجمن اسلامی دانشگاه شهید رجایی درآمد و طی دو دوره به عنوان یکی از  اعضای شورای مرکزی این تشکل دانشجویی به فعالیت خود ادامه داد. 

وی در سال 1382 با خانم #خدیجه_پاک_ضمیر ازدواج نمود. خانم پاک ضمیر معلم و  دارای کارشناسی ارشد رشته فیزیک است و در روزنامه ها در زمینه های آموزشی قلم می زند.

محمد حبیبی که در سال ۱۳۸۲ از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود ، حرفه معلمی خود را در مهرماه همین سال در شهرستان دیلم از شهرستانهای استان بوشهر آغاز کرد و به مدت دو سال در این شهرستان خدمت کرد .پس از آن به شهرستان نجف آباد منتقل گردید و به مدت دوسال نیز در این شهرستان به تدریس مشغول شد .


محمد حبیبی دو سال پس از فراغت از تحصیل در مقطع کارشناسی ، در سال ۱۳۸۴ در مقطع کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران پذیرفته شد و به مدت دوسال در این رشته به تحصیل پرداخت و از پایان نامه خود با موضوع گفتمان مشروطه اسلامی دفاع نمود.
پس از  اتمام کارشناسی ارشد وی در شهرستان گچساران مشغول به کار شد و 4 سال معلمی خود را در این شهر گذراند. و در سال ۱۳۹۰ به استان تهران  منتقل شده و در شهرستان شهریار مشغول به کار شد. 

محمد حبیبی پس از انتقال به تهران در سال 1392 فعالیت خود را در زمینه صنفی بصورت جدی آغاز و در سال ۱۳۹۳ همکاری فعال خود
را با  کانون صنفی معلمان ایران  آغاز نمود و در سال ۱۳۹۵ با رای اعضای کانون تهران  به عضویت هیات مدیره این تشکل در آمد .

 در کانون تهران تحقق یک زندگی شرافتمندانه با حقوق بالای خط فقر برایرمعلمان  از دغدغه های اصلی صنفی محمد حبیبی است وی برای یک آموزش با کیفیت و عادلانه و رایگان برای همه کودکان تلاش می کند و از مخالفان جدی خصوصی سازی و پولی سازی آموزش است. و از آنجایی که در عرصه رسانه نیز فردی فعال و صاحب قلم است  ، در طی فعالیتهای صنفی خود مقالات آموزشی و صنفی متعددی را نوشته است نگاهی به آثار محمد حبیبی گویای این است که :

محمد_حبیبی_با_مقدار_بودجه_فعلی_آموزش_و_پرورش_مخالف_است

محمد_با_بیمه_فعلی_درمانی_معلمان_مخالف_است

محمد_معتقد_است_سند_تحول_بنیادین_آموزش_و_پرورش_دارای_مشکلات_بزرگی_است.

علاوه بر این مقالات و دیدگاههای صنفی و آموزشی  در کارنامه وی تالیفاتی نظیر کتاب  گفتمان مشروطه اسلامی هم به چشم می خورد.